Tuesday, December 16, 2008

! یک روز تیپیکال

1. پاشو خنگولک دیر شد(این بانی بود) یک فقره انگشت اشاره از زیر پتو میاد بیرون به این معنا که یک دقیقه دیگه!(اینم من بودم)
2. یعنی هیچ چیز به اندازه پیاده روی از سر خیابون تا در شرکت زجر آور نیست.
3. هنوز به میزم نرسیدم که صدار ضررررتلفن بلند میشه: (اینجا رو با صدای یک دسیبل و تو دماغی بخونید) سلاملیکم. خیلی ممنون مرسی(از چی نمیدونم!) یه لحظه تشریف میارید؟(این رئیس بود)
4. حرکت چشمها از خودکار رئیس به ساعت دیواری ، از ساعت به پنجره (آی بعضی وقتا دلم میخواد پرتش کنم پایین) ، از پنجره به میز ، از میز باز به خودکار! حرررررررررص میخورم. وتو دلم آرزو میکنم خدا هیچ تنابنده ای رو گیر آدم زبون نفهم نندازه....نوفهمه...باز از خودکار به ساعت..که راضی میشه من برم به کارام برسم.
5. چای.تلفن . کارتابل. نت گردی(که معمولن از سرچ شروع و به بلاگ "نانا" ختم میشه!).چای.تلفن.چک لیست.چای.برنامه.گزارش.کارگاه.چای.تلفن.مشاور.مدیرعامل.چای(بابا آقای آبدارچی!بشکه که پر نمیکنیم!).چت.تلفن.نهار.چای(کو گوش شنوا.جرات داری نخور)درد دل منشی.فرم.اصلاح روش.تایید.چای.(ای بمیری)تلفن.ساعت.لحظه شماری.میز به هم ریخته.ساعت.تلنبار کردن کارا برای فردا.تلفن.رئیس(دقیقن موقع اومدن یادش میفته باید برام صفحه بذاره) باز فرایندبند 4. فرار از شرکت.
6. ترافیک.موسیقی.بوق.اخم.زنگ.صدای "نانا" از پشت اف اف: سلااااااااااام...چطوری؟کریر.ماشین.سرعت(نمیدونم چه مرضیه این دوتا کوچه رو من باید با این سرعت بگذرونم؟)پیاده کردن "نانا" به زور و بلا. زنگ آسانسور(کرم داره این بچه).حمام. حوله. فرار. پوشک.لباس(غم انگیزترین فرایند زندگیم!لباس نمیپوشه!)گریه.بازی.پی ام سی.پختن.شستن.جاروکردن.تی کشیدن.تلفن جواب دادن(توروحش).(افعال ذکر شده به طور هم زمان و نصفه نیمه محقق میگردند).
7. زنگ.بانی.یخچال.قابلمه.مایکرفر.دستاتو بشور!لباستو عوض کن(کی این مردا بزرگ میشن؟) شام.(بالاخره یک لحظه نشستن)جمع کردن. مجددن.افعال ذکر شده.بعلاوه حرف زدن.مبل.ولو شدن. پروسه جنگ تن به تن سر جا(ما بیست تا مبل و صندلی و بچه صندلی داریم ولی هیچوقت به تفاهم نرسیدیم کی بنشینه کجا. هر دوتا و تازگی سه تا میخوایم تنها بنشینیم رو کاناپه روبروی تلویزیون!)
8. مسواک.بیرون آوردن "نانا" از دشو به هزار حیله و ترفند(اول باید همه مشکاش(مسواک)ها رو بماله به در و دیوار بعد بیاد بیرون).شیر.کتاب.قصه.معمولن بازی.چرت زدن. بازی.فرار از تخت خواب(این بچه نمیدونم چرا از خوابیدن در میره) بیهوشی.شوک:"مامااااااااانی بیااااا" انتقال "نانا" به تخت خودمون. بیهوشی.لگد.بیهوشی.گریه.بیهوشی.لگد.بیهوشی.(قبل همه این بیهوشی ها یک نیم ساعت بیداری اضافه کنیدتا صبح بشه!). بازگشت به یک!