Saturday, December 6, 2008

!چرت و پرت گانه

از ارتفاعات: قبلن درباره آسانسور فسقلی دو نفره شرکت براتون نوشته بودم. امروز که داشتم میومدم بالا دو تا آقای بلند بالا سوار آسانسور شدند. فی الواقع سه تایی ور دل هم بودیم و من بیشتر از اینکه از ور دل اونا بودن در عذاب باشم از کوتاهی قدم در مقابلشون در عذاب بودم. نکته ی جالبی بود " معمولن کسی که همیشه همه رو. از بالا دیده سخته براش که کسی از بالا نگاهش کنه!"

لالمونی: دلم یه نفرو میخواد که بنشینم هرچی تو دلمه بهش بگم. یکی که نه اونقدر دوستم داشته باشه که بهم تعصب پیدا کرده باشه و نه اونقدر براش ناشناس باشم که نفهمه چی میگم! ناراحت نیستما دلم میخواد حرف بزنم همین!

تسبیح دونه قرمز: میگن یه حاجی بود چهار تا زن عقدی و چهل تا صیغه داشت ، به هر کدوم این زنا یه دونه ی قرمز از یک تسبیح داده بود و بهش گفته بود چون تو سوگلی منی اینو بهت میدم و به بقیه زنها نگو که بهت حسودی نکنند. خلاصه وقتی زنها دورش جمع بودند میگفت همه ی شما رو دوست دارم ولی اونی که دونه ی قرمز تسبیحم پیششه سوگلی منه. مسلمن هر زنی فکر میکرد اونو میگه و کلی کله قند تو دلش آب میشد. تازگی ها بعضی پستها از بعضی بلاگها رو که میخونم یاد این حاجی میفتم!

زنانه: کفش پاشنه بلند. دامن. شومیز. موهای سشوار کشیده افشان. خط چشم پهن. سایه. گوشواره.... صحنه ی جالبی بود. نانا که اومد تو اتاق یه نگاهی به سرتا پام انداخت..خندید..بعد گفت : اینوو....خوشدله...نشین ژونه!!(نسرین جون خانمیه که همیشه خانومه! یعنی برعکس مامان نانا هیچکس هیچوقت با جین و تی شرت و بی جوراب و موهای ژولی پولی ندیدتش!) خلاصه مدتیه که سعی داریم زنانه شویم!

کش مکش: خدایا حالا ما اومدیم یک کلمه اینجا پز دادیم میخوایم دو ساعت خودمون باشیم. این رسمشه؟ ما میکشیم تو نکش دیگه!