Sunday, April 6, 2008

آنچه بر جوانان عیب نیست

مادموازل آرزوی عزیزم بر من منت گذاشت و با وعده ی دریافت یک فقره رشوه به مبلغ پانصد تومان مرابه بازی آرزوهای محال دعوت کرد.

بر این اعتقادم که آنچه رخ مینماید به نفع ماست. اگر قابلیتی رو نداریم. اگر عزیزی رو از دست میدیم. اگر اتفاقی که به نظرمون خیلی بده برامون میفته تمام اینها به نفع ماست که اگر به دست ما بود و چنین نمیشد و چنان میشد ضرری غیر قابل تحملتر از آنچه اکنون هست بر ما وارد میشد.
علی ایحاله این هفت آرزوی محال من سلکت شده از تعداد زیادی آرزوی محاله که بدون در نظر گرفتن سخنرانی فوق اونها رو مینویسم!

1. کاش میشد در زمان سفر کنم. هر وقت دلم خواست همون دختر کوچک دبستانی بشم که همه ی فکرش این بود که آخر هر ثلث در خانه مستطیل شکل جلوی معدلش نوشته شده باشه 20. و زیر کارنامش رتبه ی اول در ثلث فلان! یا دانشجوی شر و شیطون ترم اولی بشه که انواع و اقسام نقشه های آب زیرکاهانه رو برای انواع و اقسام شیطنتها تو ذهنش بکشه و عده ای رو برای تحققش دنبال خودش راه بندازه. یا دختر بیست و یکی دوساله ای بشه که هم زمان مورد توجه پنج شش نفر قرار میگیره از آبدارچی دانشکده تا استاد چهل ساله. یا مامان مهربونی باشه و از وجود دینی نازنینش لذت ببره یا یک سر بره تا چند سال دیگه و بینه بالاخره آخرش چی میشه دوباره برگرده الان. یا...

2. آرزوی پرواز. مثل پروانه عزیز یکی از آرزوهای منم پروازه.خیلی شبها خواب میبینم که پرواز میکنم. روی نوک پنجه هام بلند میشم و بعد همینطوری از زمین دور و دورتر میشم. گاهی اونقدر دور میشم و اوج میگیرم که زمین رو به شکل توپ(به قول دینی ت ) میبینم. هیجان زائد الوصفی داره این حالت. مثل شنا کردن تو آسمونه.

3. دلم میخواد سرزمینی آزاد و آباد داشته باشم. دلم میخواد امکانات و قوانین و فرهنگ یک کشور پیشرفته در کشورم حاکم بود. اونوقت به همه ثابت میکردم که ایرانی بد نیست این محرومیتهای رفاهی و فرهنگی بر هر جامعه ای حاکم باشه افراد اون جامعه چنین میکنند.(اوه خدایا چقدر فلسفی شد!)

4. کاش میشد آقای ایکس ، خانم ایکس بود!

5. کاش یکی از بستگان نزدیکم یک سری اخلاق بد رو نداشت...خدایا چی میشد اگه میشد؟

6. کاش میشد فقط آدمهای به درد نخور و بی خاصیت میمیردند یکی از عمیقترین آرزوهای محالم اینه که بابای بانی زنده میشد و دینی رو میدید!

7. و کاش میتونستم ذهن و فکر آدمها رو بخونم. بدونم هدف و منظور اونها از رفتار و حرف و حرکت الانشون چیه!

در پایان اینجانب بانو آرایه – مادموازل مهناز - بانو شراره- جناب حاج باران - مادموازل جوجو - بانو نگاهی نو و بانو مامان پارمیدا رو بر اساس قرعه کشی که انجام دادم به این بازی دعوت میکنم.
--------------------------------
پ.ن : نمیدونید چقدر دلم میخواد یه چیزی رو اینجا بنویسم ...(الان حسابی حس کنجکاویتون تحریک شد؟آهان....) مممم...