Sunday, October 18, 2009

آسکاریسانه

این رئیس یه عادت احمقانه داره که زنگ میزنه به آدم بعد میگه مثلن نیم ساعت دیگه با فلانی جلسه داریم . شما هم تشریف بیارید. بعد تو نه میدونی جلسه درباره چی هست نه میدونی فلان و اینا (یعنی هیچی درباره موضوع نمیدونی) بعد که میرین میشینید بعد سلاملیکم خوش اومدین و این چیزا. رئیس زل میزنه به آدم بعد یواشکی میگه شما شروع بفرمایید!!!! بعد اون موقع هست که آدم ...گیجه میگیره مجبوره شر و ور ببافه ...حالا امروز که رفتیم جلسه باز همین کارو کرد منم خودمو زدم به کری و کوری! هی اشاره کرد من هی لبخند زدم دیوار پشت سرشو نگاه کردم! هی وز وز کرد من با مدیر فنی چاخ سلامتی کردم! خلاصه خودش به هر جون کردنی بود شروع کرد...منم هی لبخند موزیانه زدم!

بعدش همینطوری خوش و خرم اومدم بالا به امید اینکه پست دو صفحه ای آلوچه رو بذارم اینجا دیدم کامپیوترم خاموشه! نگو شبکه رو دارم ریستارت میکنند و نگو منشی فایلمو سیو کرده ولی معلوم نیست کجا و نگو (زبونم لال) یهو رو فضای عمومی سیو کرده باشه و یکی هم ورش داشته باشه!!!!

آقا وقتی میگن چوب خدا صدا نداره نگید الکی میگن!