Sunday, February 15, 2009

قند مکرر

به نظر من تو زندگی هر آدمی یه چند نفری هستند که آدم همینطوری الکی دوستشون داره. میدونید یه جورایی روشون تعصب همراه با علاقه (یا برعکس) داره. البته بعضی ها هم هستند که به شکل عمومی یا نیمه عمومی مورد توجه مثلن یک ملتند! مثل کی...ها...مثلن حضرت علی بین ایرانیا این محبوبیت رو داره به شکلی که حتی آدمهایی که هیچ ادعای مسلمونی ندارند ته قلبشون یک علاقه همراه با تعصب روی امام اول شیعیان دارند.
بعضی ها یه خورده خاص ترند. خوب مثل شجریان. درصد زیادی از مردم ما حتی فی الواقع عده ای که موسیقی سنتی رو نمیشناسند و یا صدای شجریان رو از دیگری تمیز نمیدند، یک علاقه همراه با تعصب دارند روش.

چند شب پیش وقتی اولین بار از بی بی سی شنیدم که خاتمی اعلام کاندید شدن برای این دوره انتخابات رو کرده نمیدونم چرا قند تو دلم آب شد. یعنی یک حالتی که مثلن پسر خاله ی آدم معماری دانشگاه تهران قبول بشه. یا مثلن دوست صمیمی آدم مصاحبه قبول بشه. (این یعنی جنبه ی احساساتی قضیه) و از اونجایی که بنده اصلن و ابدن سواد سیاسی ندارم(شما بخونید علاقه ای به سیاست ندارمJ نمیتونم(شما بخونید نمیخوام) اینجا براتون تحلیل سیاسی ارائه بدم. ولی یه چیزی رو میدونم. شاید خاتمی تو اون هشت سال نتونست برامون معجزه کنه، شاید واقعن میشد یه کاری حداقل برای بهداشت و آموزشمون بکنه و اتفاقی نیفتاد،شاید کلی وعده بهمون داد و عملی نشد، ولی هرکی این واقعیت رو که خاتمی وجهه این مملکت (!) رو تو دنیا بهتر کرد انکار کنه خدایی چیزه!
من خوشحالم و از همین تریبون اعلام میکنم "خاتمی دوستت داریم!"