صبح علی الطلوع بچه ی خواب رو بغل میکنه و با تاکسی و اتوبوس خودشو رو از اون سر شهر میرسونه تو آلودگی و کثافت این ور شهر. بچه رو میذاره مهد در شرکت. تا ساعت شش سر کاره و گاهی بیشتر. اگه بیشتر بمونه باید بره بچه رو از مهد بیاره سر کار و گریه بچه و غر غر همکارها رو تحمل بکنه. بعد باز باید بغلش کنه و بره خوه. سر راه خرید کنه. بره خونه بپزه. بشوره. اتو کنه بسابه. به بچه برسه تا بخوابه.
شوهرش یک ساعت دیرتر از اون کارش شروع میشه. بچه رو مهد نمیاره چون دیرش میشه!(نمیدونم چرا این خانم که یک ساعت زودتر میاد سرکار دیرش نمیشه ولی شوهرش نمیتونه نیم ساعت زودتر بیدار بشه) زودتر نمیتونه بیاد بچه رو از مهد بگیره چون نمیدونه تو خونه باید با بچه چکار کنه و تجربه نشون داده که هربار بچه با باباش تنها بوده یه بلایی سرش اومده. تو کارهای خونه کمک نمیکنه چون هرکسی رو برای کاری آفریده اند. خرید نمیکنه چون بلد نیست و همه گند و خرابای بازار رو جمع میکنه میاره.
(خانم و آقای دیپلمه. سی و یکی دو ساله)
شوهرش یک ساعت دیرتر از اون کارش شروع میشه. بچه رو مهد نمیاره چون دیرش میشه!(نمیدونم چرا این خانم که یک ساعت زودتر میاد سرکار دیرش نمیشه ولی شوهرش نمیتونه نیم ساعت زودتر بیدار بشه) زودتر نمیتونه بیاد بچه رو از مهد بگیره چون نمیدونه تو خونه باید با بچه چکار کنه و تجربه نشون داده که هربار بچه با باباش تنها بوده یه بلایی سرش اومده. تو کارهای خونه کمک نمیکنه چون هرکسی رو برای کاری آفریده اند. خرید نمیکنه چون بلد نیست و همه گند و خرابای بازار رو جمع میکنه میاره.
(خانم و آقای دیپلمه. سی و یکی دو ساله)
شوهرش صبحها اون رو میذاره سرکار بچه رو هم میبره خونه مامان خانمه که آرتروز شدید گردن و کمر داره. عصر میره خونه مامانش تا شوهر بیاد دنبالش. سر راه با هم خرید میرند. میاد خونه میشوره میپذه اتو میکنه میسابه بچه رو نگه میداره.مهمون داری هم میکنه.
شوهر دانشجوی دکتراست یک روز در هفته درس میده و کلاسهاش هم تموم شده و رو تزش کار میکنه. عملن شش روز هفته تو خونه بیکاره. بچه رو نگه نمیداره چون درس داره! تنها خرید نمیره چون درس داره. هیچ کاری تو خونه نمیکنه چون درس داره.
(خانم مدیر آقای استاد دانشگاه.سی و چها رپنج ساله)
ده ساعت در روز کار میکنند. وقتی میان خونه زن باید بپذه بشوره بسابه جمع کنه. مرد یا مینشینه یا میخوابه! چون سرکار بوده و خسته است. یک جا کار میکنند.هربار بهش زنگ میزنم یا تو سبزی فروشی و میوه فروشه و قصابیه یا داره اینایی که خریده رو میشوره و میپذه و ... (خانم و آقای مدیر سی و سه چهار ساله)
درسته. زن خوبه فعالیت خارج از خونه داشته باشه. کار کنه . در اجتماع باشه. درامد داشته باشه.و... یک دست صدا نداره. ولی چرا موقع شستن و پختن و کار خونه کردن یک دست صدا داره؟ چرا زنی که کار بیرون میکنه باید علاوه بر اون کارای خونه و زندگی و شوهر داری و مهمون داری و بچه داری رو هم مثل بقیه انجام بده و اگر شوهرش همکاری میکنه کمک کرده و وظیفاش نبوده ولی همین زن وقتی میخوان چه میدونم ماشین بخرند باید بیاد همه پس اندازش رو بده و اگر چیزی به اسم اون خریده شد شانس داشته و شوهرش مرد خوبی بوده؟ واگر نه حق اعتراض نداره. خوب مرده!
--------------------
پ.ن سگی:
من فردا ممیزی دو تا استاندارد مزخرف دارم. الان جای اینکه گزارش مانور خیالیمو بنویسم دارم پست مینویسم. چون دلم میخواد اصلن کی گفته من باید گزارش مانور بنویسم؟ مگه من مسئولشم؟ من خسته ام از وقتی این پست مزخرف رو هم گذاشتم خسته تر شدم. یعنی میدونید تو یه برزخم. میگم بالاخره من مثل این دوستای بالاییمم یا نه اگه آره که خوب خاک تو سرم اگرم که نه که پس چرا من اینقدر خسته ام؟ آقا به من چه . نه ماهه دارم میگم به من چه. الان هفته آخری عین سگ کار کردم و عین سگ پاچه همه رو گرفتم . و هفته دیگه باز هم عین سگ پشیمون میشم. چون باز مدیرعامل برای رئیس پنجاه روز پاداش مینویسه بعدش زنگ میزنه منو میخواد دفترش لباشو سه متر از هم کش میاره میگه مرسی بابت همه چیز. یعنی به من میاد باد هوا بخورم؟ یا بهم میاد عارف روحانی باشم و در راه رضای خدا کار بکنم؟ یا به من میاد آره این آخری انگار بیشتر از همه بهم میاد. همونه.تابلوام نه؟
|