میدونید خیلی از مشکلات ما ریشه در فرهنگمون داره. همین فرهنگ شونصد و هشتاد ساله ای که بهش مینازیم تازگی یه چیزی شده که من به شخصه بهش مشکوک شدم.و صد البته ما در اون شونصد و هشتاد سال با فرهنگیمون به دنیا نیومدیم و رشد نکردیم.
در هر صورت به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات ما نداشتن فرهنگ انجام کارگروهیه. یعنی من فکر میکنم اغلب خانواده های ما حتی، نمیتونند به شکل گروهی کاری رو انجام بدن. به همین دلیله که معمولن وقتی جمعی با هم مسافرت میرن یا همون اول دعواشون میشه یا وسط سفر و یا آخرش بالاخره پشت سر هم صفحه میذارن. حالا از اون عمومیتر کار حرفه ایه. منظورم همین شغلیه که هر کدوم ما داریم. شما بیایید تو سازمانتون یک تیم چه میدونم شمردن نخود لوبیا تشکیل بدید ببینید چه فاجعه ای پیش میاد.
--------------------
رهبر تیم: راهبری برای تحقق هدف تیم ، سرمایه گذاری زمانی در پروژه،نگهداری سوابق پیشرفت، نظر دهی و مشارکت و ارائه راهنماییها. اینها از مسئولیتهای اصلی رهبر تیمه. ولی رهبران تیم ما چه میکنند: کلهم هدف رو له و نورده میکنند. به سوابق پیشرفت کاری ندارند وقتی پروژه تموم شد یک گزارش کلی میخوان که چطوری اینطوری شد که عمدتن هم نمیخونندش. عقاید خودشون رو درست یا نادرست به تیم تحمیل میکنند و...
رهبر تیم: راهبری برای تحقق هدف تیم ، سرمایه گذاری زمانی در پروژه،نگهداری سوابق پیشرفت، نظر دهی و مشارکت و ارائه راهنماییها. اینها از مسئولیتهای اصلی رهبر تیمه. ولی رهبران تیم ما چه میکنند: کلهم هدف رو له و نورده میکنند. به سوابق پیشرفت کاری ندارند وقتی پروژه تموم شد یک گزارش کلی میخوان که چطوری اینطوری شد که عمدتن هم نمیخونندش. عقاید خودشون رو درست یا نادرست به تیم تحمیل میکنند و...
اعضاء تیم: اعضاء یک تیم نرمال باید حداقل مسئولیتهای زیر رو داشته باشند. لازم نیست هر مسئولیت رو یک نفر داشته باشه. تیم میتونه دو نفره باشه و این مسئولیتها تقسیم بشه بین دو نفر:
Team recorder: کسیه که در طول جلسه صورت جلسه تهیه میکنه و منابع مربوط به تیم رو نگهداری میکنه. یعنی من میتونم بگم شاید بهترین نقش رو در تیمهای ما این فرد داره. تا میریم جلسه منتظر امضا کردن و قر و اطوار اومدن برای صورت جلسه ایم.
Team timer : کسیه که در واقع کنترل زمانی پروژه رو به عهده داره. خدایی داریم چنین کسی رو؟ کسانی که معمولن در تیمهای ما چنین نقشی رو دارند فقط بهمون هشدار میدن که اینقدر عقبیم اون هم در مراحل سه چهارم به بالای پروژه.
Team devils advocate: کسیه که جوانب دیگر مسئله رو میسنجه. در واقع به اکثریت آرا نه میگه و میگه اگر چنین نشد چی؟ من عاشق این نقشم. ولی کو؟ اولن کی کلهم به ذهنش میرسه اون جنبه ی دیگه؟ ثانین به ذهنش هم رسید کی جراتش رو داره ؟ به ما یاد دادند که در قبال اکثریت ساکت باشیم و موافق.
Team encourager: کسیه که مراقبه همه ی اعضا مشارکت داشته باشند. این نقش رو هم دوست دارم. تو نود درصد جلسات میبینم عده ای رو که مثل چوب ساکتند و گاهن خواب. و یا نفرات تازه وارد و پر ایده ای هستند که جو گرفتتشون و نظرشون رو بیان نمیکنند. باور کنید از بزرگترین ضعفهای تیمهای ما فقدان فرد مشوق جمعه.راستش افراد دو نوعند یا پر انرژیند که به نوعی میخوان بقیه رو خفه کنند و خودشون تکی کار رو جلو ببرند یا بی حال که مینشینند نگاه میکنند تا بقیه کارها رو بکنند.
Team resource holder: کسی که منابع تیم اعم از مادی و معنوی تحت مراقبتشه. کار سختیه بله. ولی هرچی هدف بزرگتر میشه مسئولیت این فرد هم سنگینتر میشه و متاسفانه امکان بخور بخورش بیشتر!
--------------------------
میدونید جدا از این تئوریها که واقعن برپایه تجربس و رعایتشون حداقل پنجاه درصد مشکلات مکا رو کم یکنه من حس میکنم کارهای تیمی ما به این دلایل زمین میخورند:
میدونید جدا از این تئوریها که واقعن برپایه تجربس و رعایتشون حداقل پنجاه درصد مشکلات مکا رو کم یکنه من حس میکنم کارهای تیمی ما به این دلایل زمین میخورند:
ما فرهنگ قبول کردن نظر مخالف رو نداریم. میخوایم حرف حرف خودمون باشه. اگه بگیم آره من فکرم به اینجای مسئله نرسیده بود یعنی ما احمقیم و دیگری زرنگ.
هدف تیم برای ما واضح نیست. در تیمهای ما معمولن سگ میزنه و گربه میرقصه نا هماهنگی و ریخت و پاش بیداد میکنه. هرکی ساز خودش رو میزنه و هر کس دنبال هدف خودشه. بله شاید هدف من به عنوان کارشناس پروژه رسیدن به پولم باشه ولی باید بفهمم که اولویت با هدف منه یا هدف پروژه.
حب و بغض در تیمهای ما نقش موثری دارند. رهبر تیم از آقای ایکس خوشش میاد ایده اش رو عملی میکنه از آقای ایگرگ بدش میاد کلهم گوش به حرفش نمیده.
منم منم میکنیم. هرکی میخواد بگه اگه موفقیتی در کار بوده نتیجه تلاش اون بوده و اگر شکستی تقصیر دیگران. ما هرگز درک نکردیم که موفقیت گروه و شکست گروه یعنی چی تازگی شعارش رو خوب میدیم ولی تیم فلان موفق میشه چون آقای ایکس توش فعالیت میکنه. و ما شکست میخوریم چون فلانی بد کار کرده!
ما مقصر نیستیم. اینطور تربیت شدیم. از اول دبستان تا نهایت تحصیلاتمون شاگرد اول داشتیم. نفر اول کنکور داشتیم. بهترین شاگرد. بهترین مبصر. بهترین نقاش. بهترین انشاء... همیشه تشویق شدیم به انفرادی کار کردن. حتی برای درست کردن روزنامه دیواری و گروه سرود و تیم تاتر تیمهای کوچکتر موفقتر بوده اندو هرگز کسی راهنماییمون نمیکرد که چه کسی مدیریت کنه و چطور و چه مسئولیتی رو کی داشته باشه و اغلب در تیمهای ما آنارشیزم حکومت میکرده !
|